English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (407 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
sea bass U ماهی خاردار
percoid U ماهی خاردار
weever U یکجور ماهی خاردار
panfish U نوعی ماهی خاردار
launce U سگ ماهی باریک اندام خاردار
percoid U وابسته به تیره ماهی خاردار
thornback U ماهی پهن چهارگوش خاردار
gaff U قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
gurnard U نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
banderilla U نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
gigs U بازوبین ماهی گرفتن
grabbling U ماهی گرفتن با دست
angle U باقلاب ماهی گرفتن
gig U بازوبین ماهی گرفتن
bite U قلاب گرفتن ماهی
fly fish U بامگس ماهی گرفتن
grabble U با دست ماهی گرفتن
bites U قلاب گرفتن ماهی
To fish in troubled waters. U از آب گل آلود ماهی گرفتن
angles U باقلاب ماهی گرفتن
trawling U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawled U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawl U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trout U ماهی قزل الا گرفتن
trawls U باتور کیسهای ماهی گرفتن
doubled up U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
mooch U گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
fish pot U سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
catch U نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
insecticides U حشره کشی داروی حشره کش
insecticide U حشره کشی داروی حشره کش
wire entanglement U با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
purse seine U تور کیسهای برای ماهی گیری
kiddle U بند توردار برای ماهی گیری
horn socket [وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
pickup U انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
lepidopteron U حشره فلس بال حشره پشیز بال
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
keepers U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
enlist U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
enlists U برای سربازی گرفتن
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
barbed U خاردار
aciculate U خاردار
thorny U خاردار
aculeolate U خاردار
hispid U خاردار
setiferous U خاردار
barbellate U خاردار
setaceous U خاردار
burry U خاردار
barbate U خاردار
aristate U خاردار
pappous U خاردار
echinoid U خاردار
brambly U خاردار
acanthous U خاردار
setose U خاردار
thistly U خاردار
thorniest U خاردار
spinescent U خاردار
thornier U خاردار
spinose U خاردار
aculeate U خاردار
acanthaceous U خاردار
pappose U خاردار
lappaceous U خاردار
horrent U خاردار
acanaceous U خاردار
acanthaid U خاردار
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
herisson U تیر خاردار
thornbush U بوته خاردار
sea crawfish U خرچنگ خاردار
rivets U اشبیل خاردار
spinule U چرخ خاردار
thorn apple U تاتوره خاردار
riveting U اشبیل خاردار
barbed wire U سیم خاردار
cotter pin U اشبیل خاردار
sea crayfish U خرچنگ خاردار
picked U خاردار برگزیده
barbedwire U سیم خاردار
crawfish U خرچنگ خاردار
langouste U خرچنگ خاردار
rivet U اشبیل خاردار
riveted U اشبیل خاردار
wire entanglement U سیم خاردار کشیدن
moonflower U توت خاردار هندی
bands U شبکه سیم خاردار
wire entanglement U مانع سیم خاردار
band U شبکه سیم خاردار
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
porcupiny U تیغ دار خاردار
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com